وبلاگ مسعود براتی

این وبلاگ برای نمایش نوشته‌ها، مطالب مطالعه شده که مناسب است دیگران هم ببینند و کارهای دیگری که الان مشخص نیست ایجاد شده است. لذا مطالب و پیوندها قابل استفاده هستند.

پیوندهای روزانه
پیوندها

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

«اتحادیه اروپا برای ایران از جایگاه مهمی برخوردار است و جایگاه ویژه‌ای دارد و قرن‌ها است روابط تجاری، علمی و انسانی بین ایران و اروپا برقرار بوده و یقیناً این افت و خیزهای در روابط نباید مانع از گسترش روابط دو جانبه باشد و نگاه به آینده باید روشن باشد»

«ایران شریکی بسیار مطمئن برای اتحادیه اروپا است.»

«این سفر نخستین سفر من به اروپا است که به دعوت همتای اتریشی صورت می‌گیرد و امیدواریم بتوانیم در این سفر به موضوعاتی که مطرح شد، بپردازیم تا زمینه گسترش روابط ایران و اتحادیه اروپا را آرام آرام فراهم کنیم»

جملات بالا از چه کسی است؟ اگر به گوینده جملات توجه نداشته باشیم، فضای گفتمانی حاکم بر این جملات بیشتر به دوره اصلاحات و حاکم بودن نزدیکی به غرب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شبیه است. اما این جملات از زبان آقای خرازی بیان نشده ، این جملات دکتر صالحی وزیر خارجه دولت دهم است که هفته گذشته در لبنان بیان شده است. اشتیاق فراوان آقای صالحی به گسترش روابط با اتحادیه اروپا با رویکرد سیاست خارجی که آقای احمدی‌نژاد در دولت نهم داشت متفاوت است. در دولت دهم، گویا تغییرات به صورت جدی در سیاست خارجی خودش را نشان داده است. از کم‌کاری و بدفهمی تحولات جهان اسلام که بگذریم، رفتن به سمت اروپا به عنوان بخشی از تمدن غرب نشان دهنده تغییر اولویت‌های سیاست خارجی دولت می‌باشد.

جمهوری اسلامی ایران در دوران اصلاحات (در بهترین تصور ممکن) با این فرض که اروپا راه متفاوت از آمریکا را طی خواهد کرد، تلاش نمود تا خودش را به اتحادیه اروپا نزدیک کند، اما آنچه که رخ داد چیزی برخلاف تصور تصمیم‌گیران دولت بود. نه تنها اروپا راهی متفاوت از آمریکا نرفت بلکه مشارکت فعال در ایجاد فشار بر ایران برای تغییر رفتار داشت. گفتگوهای متعدد ایران با کشورهای اروپایی در موضوع هسته‌ای و عقب نشینی گام به گام ایران شاهدی محکم بر این ادعاست. این اشتباهی بود که تصمیم‌گیران دولت در آن زمان مرتکب شدند. دلیل آن نیز عدم شناخت درست اروپا و نسبت آن به آمریکا بود. بسیار واضح است که در نظام بین‌الملل فعلی اروپا کمک‌یار آمریکا است و این مساله را می‌توان به راحتی با بررسی حوادث بعد از جنگ جهانی دوم دریافت. اروپا نه از نظر گفتمانی (تمدنی) و نه از نظر هویت تاریخی تفاوتی جدی با آمریکا ندارد. ساخت آمریکای امروز به دست اروپا بوده و روحیه سلطه‌گری وجه مشترک این دو جغرافیا است.

رویکرد جدایی انداختن میان اروپا و آمریکا رویکرد غلط و شکست‌خورده است. از منظر رئالیستی نیز منافعی که اروپا در رابطه با آمریکا دارد، قابل قیاس با منافع حاصل از ارتباط با ایران نخواهد بود. از منظر تئوری رژیم‌های بین‌المللی نیز آمریکا به عنوان هژمون  تامین کالای عمومی دیگر بازیگران (من جمله اروپا) را عهده‌دار است و برای همین اروپا نوعی وابستگی به آمریکا دارد که به راحتی قابل گسست نیست. از طرف دیگر از بعد از جنگ جهانی نقش آمریکا و اروپا (خصوصا اروپای غربی) نقشی مکمل بوده و بعید به نظر می‌رسد که اروپا بخواهد تغییر نقش داده و به عنوان رقیب ایفای نقش کند. این را هم در دوران جنگ سرد و هم در دوان پسا جنگ سرد که دوران مبارزه جهانی با تروریسم است، مشاهده می‌کنیم.

از زوایه دید دیگری نیز این رویکرد قابل نقد است که این زاویه دید بسیار مهم‌تر از مطالب قبلی است. بعد از انقلاب اسلامی رویکرد کلان سیاست خارجی ایران تغییر و از وابستگی به استقلال چرخش کرد. نمود بارز آن سیاست «نه شرقی، نه غربی» بود. همچنین به دلیل حاکم شدن گفتمان اسلام ناب در کشور، حمایت از مستضعفان اهمیت جدی یافت. اما ترجمان این منطق در سیاست خارجی چه بود؟ طبیعی است که افزایش ارتباط با کشورهای اسلامی در درجه‌ اول و کشورهای جهان سومی که تحت سلطه و ظلم کشورهای سلطه‌گر بوده‌اند در درجه دوم ، معنا و مفهوم این منطق خواهد بود. اما بعد از انقلاب اسلامی تنها در برهه‌ای این رویکرد جنبه عملی یافت. در دوران سازندگی و اصلاحات این رویکرد به طور جدی پیگیری نشد. حتی در برخی از زمان‌ها نادیده گرفته شد. بعد از روی کار آمدن دولت نهم این رویکرد دوباره حیات یافت و در گفتارهای مسئولین رنگ بوی جدی گرفت. افزایش روابط با کشورهای آمریکای لاتین و توجه زبانی به آفریقا از شواهد این رویکرد بود. همچنین به دلیل جدی‌تر شدن مقابله ایران با کشورهای غربی در مساله هسته‌ای ، سطح روابط با این کشورها کاهش یافت. برای همین بود که سیاست خارجی دولت نهم طرفداران جدی در میان قشر حزب ‌الهی جامعه داشت. ولی به نظر می‌رسد که این رویکرد در دولت دهم در حال تغییر است. با کارنامه ضعیفی که دولت در مساله بیداری اسلامی از خود نشان داد و این گونه اظهار نظرها آن هم توسط مسئول سیاست خارجی دولت، برداشت مثبتی نمی‌توان حاصل کرد. به نظر می‌اید که دولت قدم به قدم در سیاست خارجی خود از گفتمان اسلام ناب دور می‌شود. شاید تصمیم‌گیران سیاست خارجی براین باور هستند که با این تغییر رفتار منافع ملی بهتر تامین می‌شود، اما باید دانست منافع ملی چیزی است که با عمل بازیگران ساخته می‌شود و مهم آن است که تصمیم‌گیران سیاست خارجی انتخابی درست و براساس اصول اسلام ناب داشته باشند و با جدیت آن را دنبال نمایند.

  • مسعود براتی
  • ۰
  • ۰

چند  ماهی از شروع موج بیداری اسلامی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه می‌گذرد. یکی از سئوالات مهم که بسیاری  از فعالین فرهنگی داخلی از خود می‌پرسند این است که چه کاری انجام دهند تا بتوانند کمکی به مردم مظلوم این کشورها کرده باشند. در زمانی که دیپلماسی رسمی ایران از نبود نگاه معرفتی و روحیه انقلابی به شدت رنج می‌برد و همگان انفعالش را در این مقطع تاریخی شاهد هستند، اگر گروه‌های غیردولتی بخواهند می‌توانند فعالیت‌های موثری انجام دهند و به نحوی ضعف تاریخی دستگاه سیاست خارجی را بپوشانند. به عبارت دیگر دیپلماسی عمومی غیردولتی ضعف‌های دیپلماسی رسمی را پوشش دهد.

این مطلب در دفتر پژوهش روزنامه خراسان
منتشر شده است.


 نکات مهمی که باید در نظر داشته باشیم، اولا اینکه بهترین و موثرترین کارها، کارهایی است که انعکاس رسانه‌ای خارجی داشته باشند. نباید گروه‌های فعال داخلی به صرف اعتراضات و تجمعات در داخل کشور بسنده نمایند. دوم اینکه دو جامعه هدف برای ما وجود دارد. یکی مردم انقلابی و مبارزی است که در کشورشان در حال مبارزه و دیگری مردم سایر نقاط جهان و خصوصا مردم کشورهای اروپایی و آمریکا هستند.

 

از آنجا که جنس حرکت‌ها، مردمی است برانگیختن افکار عمومی جهان نسبت به این واقعیت مبارزات و خواست‌های مبارزین کار سختی نخواهد بود. هر چند که سلطه رسانه‌ای غرب فعالیت در عرصه اطلاع رسانی را بسیار سخت نموده است و با بمباران اطلاعات سعی در بی‌تفاوت کردن افکار عمومی دارد، اما به دلیل حقیقت موجود در این حوادث با کمی کار رسانه‌ای و اجتماعی می‌توان دست‌آوردهای زیادی داشت. گروه‌های غیردولتی نیز فضای بهتری برای کار نسبت به دستگاه رسمی منتسب به دولت را دارند. اینکه گروهی غیردولتی از مردم دیگر کشورها حمایت کند امری طبیعی در فضای بین‌الملل است. لذا یک هدفگذاری درست ،‌رساندن اخبار ظلم‌های وارد شده به مردم مسلمان منطقه به دیگر نقاط جهان آن هم با روایت درست و منطبق با واقعیت است.

 

هدف دیگر که مبتنی بر نیاز واقعی است، قوت قلب دادن به مردم مبارز در صحنه است. بر اساس سنت الهی و تجربه تاریخی اگر مردم بر کاری اتحاد داشته باشند و استقامت نمایند، به پیروزی خواهند رسید. در حال حاضر اتحاد خوبی میان مردم وجود دارد، و مساله مهم استقامت در این مسیر است. لذا انجام فعالیت‌هایی که پیام همراهی ، صبر و استقامت را به آنها برساند، بسیار در این فضا موثر خواهد بود. کارهای نمادین که ظرفیت رسانه‌ای شدن مناسبی داشته باشد، ایده‌های خلاق و نو کارآمدی بیشتری خواهند داشت.

 

فرصت ایجاد شده برای انقلاب اسلامی، فرصتی تاریخی است و نباید اجازه داد که از دست برود. چه اگر از بین رود، معلوم نیست دوباره شاهد ایجاد شدن آن باشیم. لذا کمک به نهادینه کردن گفتمان نفی استبداد داخلی ، نفی استکبار خارجی ، استقلال و عدم وابستگی به غیر، علاوه بر اثرگذاری بر فضای فعلی کشورهای دستخوش تحول، به گسترش موج بیداری و ادامه یافتن دومینوی انقلاب‌های مردمی نیز منجر خواهد شد. مطرح نمودن آرمان‌های انقلاب اسلامی همچون امت واحده و یا حزب مستضعفین جهانی در این فضا در تعیین روند آینده بی‌تاثیر نخواهد بود.

 

هدف مهم دیگری که باید در دستور کار گروه‌های غیردولتی قرار بگیرد، انتقال تجربیات به‌دست آمده از انقلاب اسلامی در طی این سه دهه است. در حال حاضر کشورهایی که به پیروزی‌هایی دست یافته‌اند، شرایط مشابه آنچه بعد از انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد را دارند. خطر تفرقه داخلی، ترور شخصیت‌ها، جدایی طلبی و نیز فرصت تدوین قانون اساسی جدید، ایجاد نهادهای انقلابی و … از جمله تجربیاتی است که در این کشورها به آنها نیاز دارند و اگر انتقال تجربه‌ای انجام شود برای مردم آنها بسیار مفید خواهد بود. خدا کند که بتوانیم با استفاده از فرصت‌ها در مقابل تاریخ شرمنده نباشیم.

  • مسعود براتی
  • ۰
  • ۰

پنجشنبه هفته گذشته ، پنجم خرداد در دانشگاه امیرکبیر کنفرانس ملی " نقش مدیریت و توسعه علم و فناوری در استقلال صنعتی کشور" برگزار گردید. یکی از نشست‌های تخصصی این کنفرانس " دیپلماسی فناوری در شرایط تحریم" بود. مباحث خوبی از سوی مدعوین و سخنرانان نشست انجام شد. در ادامه به بررسی نکاتی که برای ترسیم آینده ای روشن از این مساله باید در نظر داشت، می‌پردازیم.

1-      اولین نکته قابل توجه که دارای اهمیت نیز می‌باشد، نوپا بودن این پدیده در کشور ماست. شاید برای بسیاری از افراد شرکت کننده در آن نشست، اصطلاح دیپلماسی فناوری ، اصطلاح غریب و جدیدی بود. این نکته در سخنان آقای امیری‌نیا که ریاست نشست را به عهده داشتند نیز بیان گردید. حتی در کشورهایی مانند آمریکا نیز سابقه ادبیاتی این موضوع زیاد نیست. در جستجوهایی که در منابع اطلاعات علمی ، مقالات و کتب انجام گردیده، حتی یک مقاله علمی-پژوهشی که به این موضوع پرداخته باشد، یافت نشده است. آن مقدار ادبیاتی که وجود دارد، بیشتر گزارشات و تحلیل‌هایی پیرامون این موضوع است. لذا در نقد و بررسی این موضوع ، جدید بودن آن باید مدنظر قرار گیرد و به این نکته که در مسیر یادگیری و تجربه قرار داریم، توجه شود. در ایران نیز این اولین تلاش تخصصی است که سعی در ترویج این مساله نموده است. باید این تلاش را قدر نهاد و در راستای تقویت آن تلاش نمود.

2-      از صحبت‌های سخنرانان این مطلب مشهود بود که نگاه یکسانی به مقوله " دیپلماسی فناوری " وجود ندارد. از دو ارایه صورت گرفته در نشست و نیز صحبت‌هایی که مدعوین انجام دادند، تنها ارایه‌ای که از سوی مهندس امیری‌نیا انجام شد، به مفهوم دیپلماسی فناوری نزدیک‌تر بود. این نیز به دلیل تجارب بسیار دفتر همکاری‌های فناوری و نوآوری‌ است که در عرصه فناوری و تعاملات بین‌المللی کسب نموده‌اند. به طور قطع تولید ادبیات جدید باید مبتنی بر تجربه و بررسی نمونه‌های متعدد باشد. بدون استفاده از تجارب و تنها از طریق بررسی کتابخانه ای قدمی به جلو برداشته نخواهد شد.

3-      یکی از نقدهای وارد ، نقد مفهومی است. به نظر اصطلاح " دیپلماسی فناوری" اصطلاح کاملی نیست. چرا که "فناوری "را به سختی می‌توان از "علم " تفکیک نمود. به خصوص در فناوری‌های پیشرفته که می‌توان گفت این تفکیک ناممکن است. به طور مثال فناوری نانو با علم نانو شانه به شانه یکدیگر در حال حرکت هستند. لذا بهتر و درست آن است که از " دیپلماسی علم و فناوری " سخن بگوییم. شاید این مساله در حال حاضر اهمیت چندانی نداشته باشد. اما باید توجه داشته باشیم که عناوین و اصطلاحات در ساخت اجتماعی تاثیرگذار هستند. اگر در آینده نزدیک و یا دور برای این پدیده بخواهیم نهادسازی صورت دهیم، اولین اثرات این مساله را مشاهده خواهیم نمود.

از طرفی در پدیده‌هایی که ما به عنوان جزیی از " دیپلماسی فناوری" می‌دانیم، رگه های قابل توجهی از "دیپلماسی علم" نیز مشهود است. پس بهتر است از همین ابتدا ساخت یک اصطلاح ان را به صورت کامل‌تر استفاده کنیم.

4-      همانطور که در صحبت‌های مطرح شده در نشست هم بود، استفاده از تجربیات دیگر کشورها، به خصوص کشورهای پیشرفته مانند آمریکا،‌چین ، ژاپن و ... باید استفاده نمود. برای نمونه در آمریکا دفتر دیپلماسی علم وزارت خارجه سال 2000 تاسیس گردیده است. و این نشان از جدید بودن اینچنین پدیده‌هایی است. به طور حتم اگر به طور مستمر اتفاقات این حوزه را در جهان رصد نماییم، می‌توانیم الگوها و ایده‌های فراوانی را به دست آورده و در راستای شکل دادن به مدل بومی متناسب با نیازهای کشور خودمان استفاده نماییم.

5-      یکی از رویکردهای دیپلماسی علم و فناوری که می‌تواند در وضعیت کنونی و آینده ایران بسیار مفید باشد در نشست اشاره نشد. رویکرد قدرت نرم به مقوله دیپلماسی علم و فناوری با توجه به وضعیت جمهوری اسلامی ایران بسیار می‌تواند مفید باشد. در سند چشم انداز 1404 یکی از اهداف الهام بخش بودن برای جهان اسلام مطرح شده است. این الهام بخشی همپوشانی بسیاری با مقوله قدرت نرم دارد. بدون شک پیشرفت‌های علم و فناوری ایران می‌تواند به منبعی برای الهام بخشی نه تنها در جهان اسلام بلکه در جهان سوم تبدیل گردد. اگر هدف الهام بخشی را الگو برداری بدانیم، دیپلماسی علم و فناوری می‌تواند حرکت‌های بسیار مهمی در تبدیل شدن ایران به مرجعیت علمی و فناوری در جهان اسلام انجام دهد.

یکی از چالش‌های پیش روی دیپلماسی علم و فناوری ، شکاف میان گفتمان دیپلماتیک و گفتمان علم و فناوری در کشور است. این چالش تنها برای کشور ما نیست، در کشورهایی همچون آمریکا نیز در زمان شروع شدن این موضوعات این چالش وجود داشته است. این شکاف گفتمانی منجر به عدم درک متقابل از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های یکدیگر می‌شود. به عبارتی زبان مشترکی که لازمه پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری است، در کشور ( مسئولین و بیشتر از آن نخبگان ) وجود ندارد. شکاف گفتمانی موجود تنها با برگزاری این چنین برنامه‌هایی که سبب تعامل گروه‌های مختلف شود،‌ برطرف خواهد شد. دیپلماسی علم و فناوری نیاز به گفتمان خاص خود دارد و بعد از شکل‌گیری این گفتمان باید در فراگیر شدن آن تلاش نمود.
  • مسعود براتی
  • ۰
  • ۰

در این مقاله با بررسی اجمالی دیپلماسی عمومی به یکی از بخش­های مهم آن که تا به­حال در کشور ما آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است و فرصت­های این نوع برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بررسی نشده است، یعنی دیپلماسی نوع دوم خواهیم پرداخت. بررسی موردی ما در این حوزه ، پدیده تبادلات دانشگاهی خواهد بود که برای نمونه به بررسی موسسه دآآد (DAAD ) آلمان خواهیم پرداخت.

در سالهای اخیر توجهات فراوانی به مقوله دیپلماسی عمومی گردیده است. این موج چه در خارج و چه در داخل کشور، منجر به تولید انبوهی از مطالب پیرامون دیپلماسی عمومی شده است. کافی است که جستجوی کوچکی در شبکه اینترنت داشته باشید و در یکی از موتورهای جستجوگر واژه دیپلماسی عمومی یا معادلش Public Diplomacy را جستجو نمایید و شاهد انبوهی از اطلاعات و نوشته­ها باشید. در کشور ما نیز از بعد روی کار آمدن دولت نهم ، توجه بیشتری به این پدیده شد. آقای احمدی نژاد در تبلیغات خودشان چه در دوره اول و چه در انتخابات سال گذشته بر این نکته تاکید می­کردند که امروز در دنیا دیپلماسی عمومی بر دیپلماسی سنتی پیشی گرفته است[1] و باید از این فرصت استفاده مناسب گردد. در این مقاله با بررسی اجمالی دیپلماسی عمومی به یکی از بخش­های مهم آن که تا به­حال در کشور ما آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است و فرصت­های این نوع برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بررسی نشده است، یعنی دیپلماسی نوع دوم خواهیم پرداخت. بررسی موردی ما در این حوزه ، پدیده تبادلات دانشگاهی خواهد بود که برای نمونه به بررسی موسسه دآآد (DAAD ) آلمان خواهیم پرداخت.

دیپلماسی چیست؟

تعاریف زیادی برای دیپلماسی بیان شده است. تنها در کتاب « دیپلمات و دیپلماسی » 46 تعریف که هرکدام جنبه­ای از این پدیده را توضیح می­دهد بیان شده­است[2]. البته تمامی آنها هدف مشخصی را دنبال می­نماید.« پیشبرد سیاست خارجی»  مبنای مشترک اکثر تعاریف دیپلماسی است. در عبارتی کوتاه دیپلماسی فن پیشبرد سیاست خارجی یک کشور است.

 

 

انواع دیپلماسی

در یک تقسیم­بندی دیپلماسی را به سه بخش تقسیم نموده­اند . دیپلماسی رسمی یا نوع اول، دیپلماسی نوع دوم [3] ، و دیپلماسی عمومی؛ دیپلماسی رسمی یا نوع اول که همان دیپلماسی سنتی است که توسط مسئولان رسمی یک کشور با کشور دیگر انجام می­شود. قالب­های مشخصی هم دارد مانند اجلاس،مذاکرات دوطرفه و .... دیپلماسی نوع دوم به فعالیت­ها و ارتباطات خارجی اشخاص غیر دولتی، همانند اساتید دانشگاه­ها، محققان، ورزشکاران ... گفته می­شود و دیپلماسی عمومی نیز به دیپلماسی­ای می­گویند که مخاطبش عموم مردم یک کشور خارجی باشد.[4]

بنا به تعریف دیپلماسی عمومی و هدفی که از آن بیان کرده­اند ، یعنی اثرگذاری بر افکار عمومی و نخبگان کشور هدف برای تاثیرگذاری بر سیاست­های کشور هدف، می­توان گفت که دیپلماسی نوع دوم نیز جزیی از دیپلماسی عمومی است. کما اینکه برخی در دسته­بندی انواع دیپلماسی تنها به دو نوع سنتی و عمومی اشاره کرده­اند.[5]

در دیپلماسی عمومی به خصوص دیپلماسی نوع دوم ، اهداف بلند مدت دنبال می­شود. یعنی کشور اجرا کننده دیپلماسی به دنبال اثرگذاری سریع نیست. به طور مثال شخص انورسادات رییس جمهور سابق مصر، یکی از افرادی بود که در برنامه­های مبادلات دانشگاهی آمریکا شرکت کرده بود. جوزف نای در مقاله « قدرت نرم و دیپلماسی عمومی » با اشاره به این موضوع، اینگونه فعالیت­ها را بسیار کمک کننده به پیشبرد اهداف آمریکا در سطح جهان می­داند.[6]

یکی از سازوکارهای بسیار مهم و تاثیرگذار در دیپلماسی نوع دوم، تبادلات دانشگاهی می­باشد. اینکه چرا اهمیت دارد به دلیل اثرگذاری هدفمند این سازوکار است. در ابتدا نیاز است تا منظور خود را از تبادلات دانشگاهی بیان نماییم تا مسئله روشن گردد.

تبادلات دانشگاهی چیست؟

تبادلات دانشگاهی به مجموعه­ای از اقدامات بین المللی می­گویند که در محدوده فعالیت­های دانشگاهی قرار می­گیرد. تبادلات دانشگاهی یکی از سازوکارهای بسیار مهم در برقراری ارتباط میان نخبگان کشورهای مختلف است.علاوه براین این پدیده اثر مستقیمی بر انتقال فناوری و گسترش آن در میان کشورهای مختلف دارد. سابقه­ای نیز طولانی دارد که تنها در آلمان این سابقه به 1925 میلادی می­رسد که موسسه آکادمی آلمان راه­اندازی گردید و از طریق آن مبادلات دانشگاهی صورت پذیرفت.[7]

در ادبیات مربوط به مدیریت علمی و آموزشی به این موضوع « بین المللی شدن آموزش[8] » می­گویند. پذیرش دانشجوی بورس از کشورهای دیگر توسط کشورهای توسعه یافته، که بیشتر از کشورهای در حال توسعه و یا جهان سوم است. اعطای بورس تحقیقاتی، ایجاد فرصت­های مطالعاتی، برگزاری کارگاه­های بین المللی ،برگزاری سفرهای علمی و ... از جمله قالب­هایی است که در چارچوب تبادلات دانشگاهی قرار می­گیرد.

کشورهای توسعه یافته به خصوص آمریکا سرمایه­گذاری­ بسیاری در این موضوع کرده­اند. پذیرش دانشجو از کشورهای دیگر ثمرات زیادی برای کشور میزبان دربردارد که به راحتی نمی­توان از کنار آن گذشت. ویژگی مهم این عمل زمان طولانی ارتباط پیوسته است. یک فرد که غالبا از کشورهای جهان سوم وقتی به عنوان دانشجو در کشور توسعه یافته­ی میزبان پذیرش می­گردد، دوره­ای نسبتا طولانی – چیزی در حدود 3 تا 5 سال – در آن کشور زندگی می­نماید. زندگی در آن کشور در این مدت زمان سبب ایجاد همسویی ارزشی فرد با ارزش­های کشور میزبان می­شود. همگرایی فرهنگی که میان فرد و کشور میزبان رخ می­دهد، در بلند مدت می­تواند از طرف کشور میزبان مورد استفاده قرار بگیرد. نمونه­ای که در قبل آمد – حضور انورسادات در دوره­های آموزشی آمریکا – گویای این مسئله می­باشد. در اواخر دهه سی میلادی ، دولتمردان روزولت بر این عقیده بودند که : « امنیت ملی آمریکا بر این امر متکی است که بتواند با مردم دیگر کشورها به خوبی صحبت کند.»[9] و برای خوب صحبت کردن ، یکی از راه­های موثر ارتباط گیری با نخبگان آن جامعه به خصوص نخبگان آینده آنجا است.که این مهم از طریق پذیرش نخبگان آن جوامع در چارچوب تبادلات دانشگاهی میسور است.

نخبگان جوان هر کشور به عنوان افراد موثر در جامعه آینده تلقی می­شوند. ویژگی تبادلات دانشگاهی این است که اینگونه افراد را پوشش می­دهد که احتمال زیادی وجود دارد تا در آینده در کشور خود از افراد تاثیر گذار باشد. به همین دلیل است که در زمان پذیرش افراد، تنها ملاک علمی در نظر گرفته نمی­شود ، یکی از ملاک­های مهمی که مورد توجه قرار می­گیرد، میزان اجتماعی بودن فرد است. توانایی اجتماعی فرد در زمان پذیرش از طرف کشور میزبان بررسی می­شود. این مساله را در نحوه پذیرش دانشجویان بورسیه ژاپن[10] و یا آلمان می­توان دید.

دوره­های آموزشی که کشورهای میزبان برای افراد پذیرش شده برگزار می­نمایند، صرفا علمی نیست. در آلمان افراد پذیرفته شده ملزم به یادگیری زبان آلمانی هستند، که در ظاهر علت آن توانایی ادامه تحصیل در کشور آلمان است. اما این نکته را نباید از ذهن دورداشت که زبان مهمترین پل ارتباطی و انتقال فرهنگ است. همانطور که میشل اکارد بیان می­کند: « زبان آلمانی برای وارد کردن افراد کشورهای دیگر به تفکر آلمانی بسیار ضروری است».[11] برای همین است که کشورهای قدرتمند فعالیت­های زیادی برای گسترش زبان ملی خود در میان دیگر کشورها می­نمایند. در آلمان ابزار گسترش سیستماتیک زبان آلمانی در خارج از کشور اواخر دهه 1920 و اوایل 1930 ایجاد شده است.[12] و یا فرانسه این نوع فعالیت را از بعد از جنگ خود با پروس – که در آن شکست خورد لذا برای بازسازی وجهه خود – انجام داده است. [13]

در تبادلات دانشگاهی به خصوص در زمانی که فرد پذیرش شده از کشورهای جهان سوم باشد، این امکان بسیار وجود دارد که فرد در طول دوران تحصیل خود هویتی جدید کسب نماید و از هویت قبلی خود دور شود. چرا که شکل­گیری هویت ارتباط مستقیم با تعاملات یک فرد دارد. بر اساس نگاه سازه انگاران تعاملات سبب نهادینه شدن هنجارها در میان افراد و سپس شکل­گیری هویت­های مشترک می­گردد. هویت جدید فرد سبب شکل­گیری اهدافی متناسب با آن در ذهن فرد می­گردد. این اهداف نیز با فرهنگ کشور میزبان تناسب دارد. اگر کشور مبدا فرهنگ غنی نداشته باشد، این رویداد احتمال بیشتری دارد که رخ دهد. در نهایت باید گفت فرد پس از اتمام دوران تحصیل خود ، ناخواسته به عنوان یک فرد حافظ منافع کشور میزبان، در کشور خود فعالیت می­کند. این همان پدیده­ای است که رهبر انقلاب از آن به استعمار فرانو یاد کرده­اند. یعنی افرادی بدون اینکه بخواهند ، به طور ناخودآگاه برای اهداف دیگران فعالیت می­کنند. در دهه­های اخیر طرفداران مکتب انتقادی و پست­مدرن­های فوکویی به این مساله توجه نموده­اند و تحلیل­های بسیاری از این پدیده ارایه داده­اند.[14]

یکی از کارهایی که توسط افراد تغییر هویت داده شده انجام می­پذیرد ترویج فرهنگ و ارزشهای جامعه میزبان ، در میان جامعه خود می­باشد. چرا که برای فرد ، ارزشها و هنجارهای مطلوب همان ارزشها و هنجارهای جامعه میزبان بوده ، لذا در روند فعالیت خود در کشورش سعی در گسترش دادن آن ارزشها و هنجارها می­باشند. نتیجه این عمل علاوه بر گسترش ارزش­های کشور میزبان، دور شدن جامعه کشور هدف از هنجارها و ارزش­های بومی خود می­باشد، که اگر این عمل به صورت رویه­ای طولانی مدت و با تعداد قابل توجهی رخ دهد، سبب شکل­گیری پدیده وابستگی فرهنگی در کشور هدف می­گردد. این همان خطری بود که حضرت امام (ره) به شدت نسبت به آن هشدار دادند و آن را بسیار خطرناک­تر از دیگر انواع وابستگی برشمردند.اما متاسفانه در کشور ما نیز این عمل بسیار رخ می­دهد و این تغییر هویت و ترویج ارزشهای کشورهای دیگر در میان بعضی از نخبگان علمی مشاهده می­گردد.

یکی از شرایطی که امکان وقوع این اتفاق را بیشتر می­کند ، استمرار ارتباط میان فرد و کشور میزبان پس از اتمام دوران تحصیل است. که این نکته را در بیشتر موسسات تبادل دانشگاهی مشاهده می­نماییم. اکثر این موسسات با برگزاری برنامه­ها، و دعوت از افرادی که در گذشته بورسیه موسسه را استفاده نموده­اند، سعی در حفظ ارتباط با آنها می­نمایند. همچنین تلاش می­کنند تا از طریق وسایل ارتباطی مانند شبکه اینترنت ، شبکه­های اجتماعی راه­اندازی نمایند تا ارتباط خود را افراد فارغ التحصیل بیشتر نمایند.هدف از این اعمال حفظ و تقویت هویت ایجاد شده در افراد کشور هدف است، و جلوگیری از رخ دادن روند معکوس شکل­گیری هویت متفاوت از هویت ایجاد شده­است.

در مجموع می­توان گفت که سازوکار تبادلات دانشگاهی می­تواند افرادی را تربیت کند که هویتی همسان با هویت کشور میزبان داشته باشند، و بعد از آنکه آنها به کشورهای خود مراجعه نمودند، به عنوان افرادی عمل کنند که مدافع منافع کشور میزبان بوده، و نوعی حس مشترک میان آنها و کشور میزبان پایدار بماند. توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که اگر تبادلات میان کشورهایی صورت پذیرد که زمینه­های مشترک فرهنگی و سیاسی داشته باشد، سبب تقویت همکاری و هم احتمالا شکل­گیری همگرایی در آینده روابط دو کشور خواهد شد. اما رابطه میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه همیشه بدین شکل نیست و غالبا تفاوت­های فرهنگی بسیاری وجود دارد، لذا نتیجه اینگونه فعالیت­ها از بین رفتن فرهنگ کشور هدف می­گردد و ساخت فرهنگی آنها متناسب با کشورهای توسعه یافته شکل خواهد گرفت. پدیده­ای که در عصر کنونی بسیار آن را مشاهده می­نماییم. به خصوص در کشورهای اسلامی که برنامه­ریزی­های هدفمند برای آنها از سوی کشورهای غربی می­شود. در ادامه به بررسی یک مورد از اینگونه موسسات که فعالیت­های گسترده­ای در سطح جهان دارد می­پردازیم.

موسسه DAAD آلمان

موسسه تبادلات دانشگاهی آلمان که به اختصار DAAD نامیده می­شود، در سال 1925 میلادی و در جریان انتقال 13 دانشجوی رشته‌های علوم سیاسی و اجتماعی آلمان به نیویورک شکل گرفته است. در سالهای ابتدایی، فعالیت این موسسه محدود به تبادلات دانشگاهی با ایلات متحده بوده است. در جریان جنگ دوم جهانی فعالیت‌های این مرکز متوقف شده و پس از پایان جنگ در سال 1950 در شهر "بن" آلمان غربی مجددا از سرگرفته شد. امروزه این مرکز 18 دفتر نمایندگی برای دستیابی سریع و آسان به اهداف خود درنقاط مختلف جهان تاسیس نموده است.[15] این موسسه بزرگترین نهادی است که در اتحادیه اروپا به این کار مشغول است. به گفته خانم پترا کوپل مایر ( مدیر سابق DAAD در ایران ) « امروزه DAAD نه به عنوان یک نهاد تولید کننده علم، بلکه بیشتر به عنوان یک نهاد تسهیل‌گر با هدف ایجاد شرایط برای مبادلات علمی در سطح بین‌المللی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد.»[16]

ایشان در ادامه این نکته مهم را نیز اضافه می­کنند که : « هدف نهایی آلمان از این کمک ها گسترش فرهنگ خود و ایجاد زمینه هایی برای همکاری های میان دو کشور در اینده است و به همین جهت نیز تمایل دارد که دانشجویان پس از اتمام تحصیل خود به ایران برگردند و در این کشور به کار و فعالیت بپردازند.»[17] .این بیان نشان دهنده این است که آینده و تعاملات احتمالی که امکان رخ دادنشان وجود دارد، برای کشور میزبان بسیار اهمیت دارد و تلاش دارند تا برای آن نیز برنامه­ریزی داشته باشند. در بالا به برخی از برنامه­ها برای شکل­گیری تعاملات اشاره شد.

این موسسه در چهار زمینه اصلی به فعالیت مشغول است :

1-      همکاری با کشورهای در حال توسعه که هدف خود را از این فعالیت ، رسیدن به اهداف هزاره سازمان ملل بیان نموده است.

2-      گسترش زبان آلمانی و مطالعات آلمان در سطح جهان

3-      معرفی دانشگاه­های آلمانی که ظرفیت پذیرش دانشجویان خارجی را دارند.

4-      ارایه خدمات به دانشجویان آلمانی که خواهان ادامه تحصیل خود در کشورهای دیگر می­باشند.

این موسسه بسیار تلاش می­نماید تا جذابیت ادامه تحصیل در آلمان را برای مخاطبان خارجی بالا ببرد و این ذهنیت را در مخاطب ایجاد می­کند که در کشور آلمان به راحتی به آنچه که در زمینه علمی می­خواهند به­دست آورند ، خواهند رسید.

دفاتر این موسسه در کشورهای مختلف فعال هستند که البته فعالیت تمامی آنها به یک میزان نیست. رویکرد اصلی دفاتر این موسسه در خارج از کشور، ارایه فرصت­های ادامه تحصیل در آلمان است. تاکید بر زبان و فرهنگ آلمانی نیز از کارهایی است که این دفاتر انجام می­دهند. اکثر دفاتر خارجی این موسسه با موسسه گوته که یک موسسه فرهنگی بین المللی آلمانی است ، همکاری نزدیک دارند.

موسسه دآآد تلاش زیادی دارد که بتواند از ظرفیت افرادی که قبلا از بورس­های این موسسه استفاده کرده­اند، استفاده کند. برای همین منظور این موسسه شبکه اجتماعی از طریق اینترنت راه­اندازی نموده است و از فارغ التحصیلان خود خواسته که به آن بپیوندند. به غیر از این شبکه اینترنتی ، فارغ التحصیلان این موسسه در کشورهای خود گروه­هایی را شکل داده­اند که کار ویژه آنها جمع نمودن افراد در کنار هم می­باشد.به طور مثال در خود ایران این ارتباط گیری به صورت منظم صورت می­پذیرد . سمپوزیوم ژیان[18] که در تاریخ 3 تا 6 شهریور 1387 در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار گردید آخرین برنامه­ای بود که فارغ التحصیلان این موسسه در ایران برگزار نموده بودند. البته فعالیت دفتر این موسسه از سال 86 در کشور متوقف شده است و تنها از طریق سفارت آلمان است که فعالیت­های خود را ادامه می­دهد.

 

نتیجه­گیری

با این بررسی اجمالی که صورت گرفت تبادلات دانشگاهی و نقش آن در دیپلماسی عمومی مشخص شد. متاسفانه تا به­حال از این سازوکار علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران استفاده شده است.چرا که منافع ملی ما بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی تعریف گردیده است ، لذا تعارض شدید با منافع کشورهای غربی و توسعه یافته دارد. اما به نظر می­رسد که کشور ما ظرفیت این را دارد که از این سازوکار برای پیشبرد سیاست خارجی خویش استفاده نماید.به خصوص در میان کشور­های منطقه و کشورهایی که اشتراکات فرهنگی بسیاری با کشور ما دارند. در سال گذشته رشد علمی ایران 11 برابر رشد علمی متوسط جهان بوده است، و در سالهای اخیر جمهوری اسلامی ایران توانسته است دست­آوردهای بسیار خوبی در زمینه­های علمی و فناوری داشته باشد. اینها نشان دهنده این است که کشور ما ظرفیت پذیرش دانشجو و استاد از کشورهای دیگر را دارد. و می­تواند از این ظرفیت برای ترویج ارزشهای فرهنگی خود استفاده بیشتری نماید. با کمال تاسف هنوز در کشور ما به این مساله به چشم فرصت برای اهداف خارجی جمهوری اسلامی ایران نگاه نشده است.و ظرفیت فعلی هم که وجود دارد، بدون نگاهی راهبردی رها شده است.

 

پی نوشتها:



[1] -رک مناظره آقای احمدی نژاد و آقای موسوی

[2] - آلاد پوش, علی, و علیرضا توتونچیان. دیپلمات و دیپلماسی. تهران: وزارت امور خارجه سازمان چاپ و انتشارات, 1372، صص6-4.

[3] - Track II Diplomacy

[4] - محمدی, منوچهر, مصاحبه توسط مسعود براتی. جایگاه فناوری در پیشبرد سیاست خارجی (15 مهر 1389)

[5] -نیک آیین, احسان اله. “دیپلماسی عمومی رویکردی نو در عرصه روابط بین الملل.” فصلنامه سیاست خارجی, تابستان 1388: 361-394.

[6] - Nye, Joseph S. "Public Diplomacy and Soft Power." The ANNALS of the American Academy of Political and Social Science, 2008: p102.

 

[7] - Michels, Eckard. "promotion of the german language abroad." German History, 2004: p209.

[8] -Internationalism Eduction

[9] -Nye(2008), p97.

[10]- بورس یاماباشو، بورس رسمی دولت ژاپن که هر ساله 15 نفر از ایران پذیرش دارد.

[11] -Michels (2004), p209.

[12] -Michels (2004), p208.

[13] -Nye(2008),p98.

[14] - حمیرا, مشیرزاده. تحول در نظریه های روابط بین الملل. تهران: سمت, 1386.

[15] -سایت رسمی موسسه دآآد : www.daad.de

[16] - http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8709110732

 

[17] -همان

[18] - German Iranian Alumni Network:GIAN

  • مسعود براتی