مطلب زیر را دو سال پیش نوشتهام. آذر ۹۱
در حال حاضر یکی از دغدغههای اصلی جریان دانشجویی، تعیین نسبت میان خود و موضوع اقتصاد مقاومتی است. اینکه چگونه میتوان به پیشرفت این گفتمان کمک نمود و در این میان نقش جریان دانشجویی چه میتواند باشد و تشکلهای فعال دانشجویی چه کارهایی را میتوانند انجام دهند.
به طور طبیعی هر موضوعی برای تبدیل شدن به یک جریان و به عبارت دیگر گفتمان شدن، نیازمند تبیین درست و دقیق است. مقوله اقتصاد مقاومتی نیز در درجه اول نیازمند تبیین است. باید ابعاد آن مورد بررسی قرارگیرد و ابهامات آن برطرف شود. تبیین درست و دقیق اقتصاد مقاومتی مسالهای نیست که جریان دانشجویی به تنهایی بتواند از عهده آن برآید. بلکه نیازمند فعالیتهای پژوهشی و فکری توسط اساتید و کارشناسان دلسوز انقلاب است. تشکلهای دانشجویی در این میان میتوانند بسترهای لازم برای درگیر شدن اساتید و کارشناسان را فراهم نمایند تا تبیین خوبی از این موضوع مهم اتفاق افتد. اما لازم است جریان دانشجویی سئوال دیگری را نیز پاسخ دهد. اینکه بعد از تبیین شدن مفهوم اقتصاد مقاومتی و فهم آن توسط یک تشکل دانشجویی، چه باید کرد؟ میخواهیم اقتصاد مقاومتی را درک کنیم که چه اتفاقی بیفتد؟
به طور قطع فهم اقتصاد مقاومتی فینفسه اتفاقی را در صحنه واقعی کشور رخ نخواهد داد. هرچند امری لازم است اما به طور حتم کافی نخواهد بود. صرف تبیین اقتصاد مقاومتی، تولید یکسری مطالب و محتوا خواهد بود و برگزاری چند همایش و سمینار که منجر به روشن شدن اذهان میشود. اما مساله مهم این است که چه اتفاقی باید رخ دهد تا اقتصاد مقاومتی تبیین شده در صحنه بیرونی و در فضای کشور تحقق یابد؟
همانطور که از اسم اقتصاد مقاومتی پیداست، تحقق آن نیز نیازمند صبر و استقامت است و به راحتی امکان پذیر نخواهد بود. نباید انتظار داشت که تنها با تبیین شدن اقتصاد مقاومتی، شاهد ایجاد تحولات عمیق در ساختارهای اقتصادی کشور باشیم. چرا که تمامی صاحبنظران این حوزه متفق القول بر این باور هستند که برای رسیدن به ساختار مطلوب اقتصاد مقاومتی، نیازمند متحول شدن ساختارهای بیمار و ایرادار اقتصادی فعلی هستیم. (برای نمونه نگاه کنید.)
این کار یعنی سخت بودن و به احتمال زیاد مقاومت نمودن ساختار سنتی در مقابل تحول. پس میتوان گفت که نباید اقتصاد مقاومتی را در مرحله تبیین نگه داشت، چرا که هیچ اتفاق مبارکی در صحنه واقعیت اتفاق نخواهد افتاد و اگر اتفاقی در صحنه واقعی کشور نیفتد، آن گفتمان ذبح خواهد شد.
حال باید گفت که چه باید کرد؟ به طور طبیعی در مرحله تبیین اقتصاد مقاومتی، مسایل اصلی آن نیز برای دانشجویان مشخص خواهد شد. مسایلی که ناظر به صحنه واقعیت بیرونی است و مابهازی واقعی دارد. این مسایل که بیشتر آنها نیز مسایل تاریخی اقتصاد ایران میباشند، نیازمند مطالبهگری و رصد دایمی است. برای مثال توجه به حوزه مهم و راهبردی کشاورزی، یکی از مسایل مهم اقتصاد مقاومتی است. پس اگر کسی بخواهد در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی فعالیت کند، یکی از کارهایی که میتواند انجام دهد، شناخت مسایل مهم حوزه کشاورزی و پیگیری آنها میباشد.
منظور از پیگیری صرف رصد اخبار و تحولات نیست که این کار نیز لازم است اما کافی نیست. یک تشکل دانشجویی برای اثرگذار بودن در اقتصاد مقاومتی باید مسایل آن را به خوبی بشناسد، یکی از مسایل مهم را با توجه به ملاکهای خود برگزیند، آن را عمیقتر از معمول رسانهها بفهمد و جریان مطالبهگری از نهادهای مسئول مرتبط با آن مساله را ایجاد نماید. یک تشکل دانشجویی باید بداند که قرار نیست از صفر تا صد تحقق اقتصاد مقاومتی را او انجام دهد. بلکه نهادهایی در کشور وجود دارند که وظیفهشان حل مسایل بوده است. در نتیجه کارویژه مهم جریان دانشجویی مطالبهکردن مستمر از این نهادهاست. آنها باید بتوانند مسایل مورد نظر خودشان را به گفتمان تبدیل نمایند و نهادهای مرتبط را مجاب نمایند تا در این مسیر گام بردارند. همچنین با رصد مستمر تحولات مربوط به آن مساله، پیگیر تحقق کامل آن باشند.
لازم است دوباره تاکید شود که فعالیت دانشجویی نباید محدود در تبیین کردن اقتصاد مقاومتی باشد. چرا که تبیین تنها دردی را دوا نخواهد کرد. مرحله بعد از تبیین، شناخت مسایل و مطالبهکردن آنها از نهادهای مسئول است. مطالبهگری سبب خواهد شد که تبیین نیز عمیقتر شود و شناخت دانشجویان از واقعیات کشور عمیقتر شود. پس نکته راهبردی در نسبت میان جریان دانشجویی و اقتصاد مقاومتی، پیوند زدن میان تبیین مفهومی و مطالبهگری مسایل آن است.
مطلب در تریبون
مطلب در عیارآنلاین