رهبر انقلاب در دیدار کارگران تاکید کردند: «من خواهش میکنم در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که
جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید. این یک قلم عمده است، یک قلم
بزرگ است؛ چون دولت با دامنهی وسیعی که دارد، مصرفکنندهی درجه یک است.»
یک نمونه ساده و سطحی که باهاش برخورد کردم.
هفته پیش یکی از سازمانهای دولتی رفته بودم برای کاری. در طبقهای که کار داشتم با دو پدیده برخورد کردم. یکی تعداد بیش از اندازه چاپگر. برای هر میز کارشناسی یک چاپگر وجود داشت. در صورتیکه با یک کار کوچک و شبکه کردن رایانهها در نهایت سه چاپگر بیشتر نیاز نبود. یعنی چیزی در حدود ۸ چاپگر اضافی بود. خب اگر فرض کنیم در هر طبقه ۸ تا ۱۰ چاپگر اضافی باشد در کل ساختمان عدد بزرگی میشود. نخریدن این چاپگرها یعنی تقاضای کمتر برای کالای خارجی.
پدیده دوم نصب یک تلویزیون هوشمند با برند خارجی بود. تازه آورده بودند و داشتند در یکی از اتاقهای آنجا نصب میکردند.
این دو مورد را که دیدم نتوانستم خودم را نگه دارم و در آخر جلسه با مسئول آن قسمت مطرح کردم. دلایلی آورد که البته قانع کننده نبود ولی مشخص بود که به این نکات کمتر توجه داشته است. اما نکاتی گفت که میتوان از آن به عنوان «خریدهای پنهان خارجی» نام برد که باید مفصل به آن پرداخت.
به نظرم هرکسی در هر بخش دولتی و عمومی که ارتباط دارد میتواند به این نکات ریز توجه کند. شاید فکر کنیم موثر نیست و اثر خاصی ندارد. اما تذکر دادن ابتدای مسیر تحول است.
مورد دیگری که هم در امور کاری و هم امور زندگی شخصی مشاهده میشود پذیرایی با میوه خارجی (مشخصا موز) است. به نظرم اگر جایی به این مورد برخورد کردیم با عدم استفاده و بیان دلیل آن میتوانیم به کشاورز و باغدار داخلی کمک کنیم.
یک لایه دیگر حمایت از کالای داخلی همان موردی بود که من اسمش را میگذارم «خرید پنهان خارجی»؛ دربارهاش بیشتر خواهم نوشت.
یک نمونه ساده و سطحی که باهاش برخورد کردم.
هفته پیش یکی از سازمانهای دولتی رفته بودم برای کاری. در طبقهای که کار داشتم با دو پدیده برخورد کردم. یکی تعداد بیش از اندازه چاپگر. برای هر میز کارشناسی یک چاپگر وجود داشت. در صورتیکه با یک کار کوچک و شبکه کردن رایانهها در نهایت سه چاپگر بیشتر نیاز نبود. یعنی چیزی در حدود ۸ چاپگر اضافی بود. خب اگر فرض کنیم در هر طبقه ۸ تا ۱۰ چاپگر اضافی باشد در کل ساختمان عدد بزرگی میشود. نخریدن این چاپگرها یعنی تقاضای کمتر برای کالای خارجی.
پدیده دوم نصب یک تلویزیون هوشمند با برند خارجی بود. تازه آورده بودند و داشتند در یکی از اتاقهای آنجا نصب میکردند.
این دو مورد را که دیدم نتوانستم خودم را نگه دارم و در آخر جلسه با مسئول آن قسمت مطرح کردم. دلایلی آورد که البته قانع کننده نبود ولی مشخص بود که به این نکات کمتر توجه داشته است. اما نکاتی گفت که میتوان از آن به عنوان «خریدهای پنهان خارجی» نام برد که باید مفصل به آن پرداخت.
به نظرم هرکسی در هر بخش دولتی و عمومی که ارتباط دارد میتواند به این نکات ریز توجه کند. شاید فکر کنیم موثر نیست و اثر خاصی ندارد. اما تذکر دادن ابتدای مسیر تحول است.
مورد دیگری که هم در امور کاری و هم امور زندگی شخصی مشاهده میشود پذیرایی با میوه خارجی (مشخصا موز) است. به نظرم اگر جایی به این مورد برخورد کردیم با عدم استفاده و بیان دلیل آن میتوانیم به کشاورز و باغدار داخلی کمک کنیم.
یک لایه دیگر حمایت از کالای داخلی همان موردی بود که من اسمش را میگذارم «خرید پنهان خارجی»؛ دربارهاش بیشتر خواهم نوشت.