هفته گذشته و در دیدار رهبر انقلاب با نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایشان توصیه کردند که: «شاکلهی مجلس شورای اسلامی باید بنای مرتفع مواضع اصولی باشد. معیار هم، فرمایشات امام و وصیتنامهی امام و همین بیستوچند جلد بیانات امام است؛ این معیار است. نگاه کنیم ببینیم مجموعهی بیانات امام چه رفتاری را، چه جهتگیریای را برای انقلاب و برای نظام جمهوری اسلامی ترسیم میکند؛ روی این مواضع بایستی ایستاد؛ باید شاکلهی مجلس این باشد. اگر این شد، آنوقت در پرتگاه هولناک فرو غلتیدن در نظام سلطه ما دچار نخواهیم شد؛ در یک چنین پرتگاه هولناکی فرو نخواهیم غلتید؛ والّا اگر این نشد، خطرات در این زمینه زیاد است.»
این توصیه برای تمام جامعه است و لازم است که جامعه ایران با اندیشه و بیانات امام (ره) آشنا شود و حتی فراتر از آن، با این اندیشه خو بگیرد. همیشه تلاشهایی برای این کار انجام میشود، خصوصا با نزدیک شدن به ایام ارتحال حضرت امام(ره). اما در تمام این تلاشها یک نقص جدی مشاهده میشود، شاید این نقص در همه جا سهوی نباشد و حتی با عمد و غرض همراه باشد.
نقص مهم و حتی خطرناک این است که اصل بیانات و سخنان حضرت امام(ره) مورد غفلت قرار بگیرد و تنها به شناخت امام از طریق دیگران بسنده میشود. منکر اینکه تبیین افراد مختلف میتواند به شناخت کاملتر از حضرت امام (ره) کمک کند نیستم، اما این تبیینها هیچگاه نمیتواند به جای متن بیانات و پیامهای ایشان قرار بگیرد. کما اینکه درباره رهبر انقلاب نیز این موضوع صادق است و تبیینهای مختلفی که از بیانات و اندیشه ایشان میشود هیچگاه نمیتواند جای اصل بیانات ایشان را بگیرد.
لذا همه افرادی که میخواهند امام و رهبری را بشناسند، باید به مطالعه اصل سخنان و بیانات آنها روی بیارند. اگر این کار صورت نگیرد خطری جدی جامعه اسلامی را تهدید میکند. خطر، مصادره به مطلوب شدن امام و رهبری است. راست و چپ هم نمیشناسد. موارد زیادی میتوان مثال زد که این مصادرهها صورت گرفته. بالاخره مصادره به مطلوب شدن در یک فضای سیاسی که قدرت محور و قدرت طلب است، طبیعی است. اما ایراد آنجایی است که برخی از جمله جریانهای رسانهای و دانشجویی جامعه، به دلیل عدم ارتباط مستقیم با بیانات امام و رهبری، بازی این افراد و گروههای سیاسی را میخورند. لذا در برخی حوادث و مواقع از رهبر جامعه عقب میمانند.
پس به نظرم باید همه جا تاکید کرد که همه باید تا حد توان به اصل رجوع کنند و سپس تبیینهای دیگران را بخوانند و بشنوند.
نمونهای برای خواندن، از پیام امام (ره) درباره پذیرش قطعنامه 598:
« نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهیمان نمى شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمى دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروى در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى مان را لکه دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند، و با دلسوزیهاى بیمورد و اعتراضهاى کودکانه مى گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادىشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانى نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بى اعتبار شده اند! آرى، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام - را با دستهاى خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولى و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانى - اسلامى ، بلکه ایرانى که شناسنامه اش را امریکا و شوروى صادر کند، ایرانى که ارابه سیاست امریکا یا شوروى را بکشد و امروز همه مصیبت و عزاى امریکا و شوروى شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحتالحمایگى آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى کند»
پی نوشت: ویژهنامهای درباره حضرت امام به دستم رسید که کار خوبی بود اما مهمترین نقصش این بود که از بیانات و پیامهای خود امام چیزی نیاورده بود.